جدول جو
جدول جو

معنی لب پریده - جستجوی لغت در جدول جو

لب پریده(خوا / خا دَ / دِ)
در قمار، هنگامی که پنج ورق متشابه در بازی آس بدست یک تن آید مانند پنج آس یا پنج شاه و غیره
لغت نامه دهخدا
لب پریده
کمی از لبه (کاسه بشقاب و جز آن) شکسته
تصویری از لب پریده
تصویر لب پریده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ پَ دَ / دِ)
در آلمانی: شپیر، شهری است مرکز ایالت پالانینا در باویر در 264 هزارگزی شمال غربی مونیخ و در نزدیکی ساحل چپ نهر رن و در ساحل رود اسپیر، دارای 26000 تن سکنه و یک کلیسای مشهور از مائۀ یازدهم و مدرسه متوسطه و مدرسه تجارت و مدرسه زراعت و مدرسه جنگل داری و باغ نباتات و کارخانه های بسیار و تجارت آن رونق دارد. این شهر ابتدا قریه ای بود که در نزدیکی شهر اوکوست تمنتوم جا داشت. در سال 1084 میلادی این روستا را وسعت داده به شهر متصل کردند و این اسم از آن زمان بدان داده شد و بارها در این بلده مجلس برای حل مسائل مورد اختلاف پروتستان ها و کاتولیک ها منعقد شد (مخصوصاً در 1529 میلادی) و نیز صحنۀ وقایع تاریخی دیگر بوده است و قسمتی از آن بسال 1689 خراب شده است، است الدهر، از قدیم. همیشگی زمانه و اول آن: فعلت ذاک علی است الدهر، کردم این کار بر اول زمانه. مازال فلان علی است الدهر مجنوناً، ای لم یزل یعرف بالجنون. کان ذلک علی است الدهر، همواره بود، است الکلبه، سختی و بلا و امر منکر. لقیت منه است الکلبه، ناپسندی دیدم از وی، است المتن، صحراء. (منتهی الارب). بیابان، یابن استها، کنایه است از برگردانیدن پدرش مادر وی را از کاری. (منتهی الارب) ، باست فلان، دشنامی است عرب را، ترکته باست الارض، گذاشتم او را محتاج و درویش، ما لک است مع استک، نیست ترا عون و مددکاری. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لب پریدگی
تصویر لب پریدگی
شکستگی مختصر لبه (کاسه بشقاب و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لب پرزدن
تصویر لب پرزدن
بیرون ریختن مقداری از مایع داخل ظرف آنگاه که ظرف را تکان دهند
فرهنگ لغت هوشیار
دچار مرگ ناگهانی شده، نوعی دشنام و نفرین است که بیشتر زنان و مادران بکودکان خود دهند و آرزوی مرگ ناگهانی ایشانرا (البته بزبان) کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لب پریدگی
تصویر لب پریدگی
((~. پَ دِ))
شکستگی لبه چیزی
فرهنگ فارسی معین